آیت الله بهجت

آیت الله بهجت,شخصیت مختار,مختارنامه

آیت الله بهجت,شخصیت مختار,مختارنامه

نقشه سایت

خانه
خوراک

موضوعات

پشتيباني آنلاين

پشتيباني آنلاين

امکانات جانبی

جدید ترین مطالب

تاریخ : سه شنبه 31 فروردین 1400حامد حدادی در جمع 5 بازیکن خارجی برتر چین
تاریخ : پنجشنبه 21 آذر 1398اس ام اس های خنده دار را از دست ندهید
تاریخ : پنجشنبه 21 آذر 1398جاسازی قرص‌های مشکوک در کیک‌ها!
تاریخ : چهارشنبه 20 آذر 1398قیمت گوجه فرنگی 12 هزار تومان
تاریخ : چهارشنبه 20 آذر 1398استراماچونی: خواسته‌ام برای بازگشت زیاد نیست
تاریخ : چهارشنبه 20 آذر 1398کاهش موارد آنفلوآنزا از چهارشنبه گذشته / تقاضای کاذب برای تزریق واکسن
تاریخ : شنبه 16 آذر 1398زمان واریز یارانه آذر 98
تاریخ : شنبه 16 آذر 1398چین خطاب به آمریکا: در امور داخلی ما مداخله نکن!
تاریخ : جمعه 20 بهمن 1396آهنگ های پیشواز حمید هیراد
تاریخ : پنجشنبه 12 بهمن 1396الناز شاکردوست در بیمارستان
تاریخ : پنجشنبه 19 اسفند 1395بریدن گوش دانش آموز توسط معلم
تاریخ : جمعه 01 بهمن 1395وصیت نامه شادمهر عقیلی در اینستاگرام
تاریخ : جمعه 01 بهمن 1395دانلود اهنگ سریال آرام می گیرم علی لهراسبی
تاریخ : یکشنبه 26 دی 1395عکسی خاطره انگیز از مهران مدیری در دوم دبستان
تاریخ : یکشنبه 26 دی 1395زمان واریز یارانه در ماه 95 اعلام شد
تاریخ : جمعه 25 دی 1394بهارک صالح نیا هم در جمع بازیگران کشف حجابی ایرانی
تاریخ : جمعه 25 دی 1394ملوانان آمریکایی توسط ایرانی ها پذیرایی شدند
تاریخ : جمعه 13 آذر 1394شایعه حمله به ایران توسط داعش در 10 آذر 94
تاریخ : جمعه 13 آذر 1394 شاعر همجنسگرا ایرانی پیام فیلی در اسرائیل
تاریخ : جمعه 13 آذر 1394تأکید چکامه چمن ماه بر بی حجابی
تاریخ : جمعه 13 آذر 1394عکس جالب از جمشید مشایخی در 41 سال پیش
تاریخ : جمعه 13 آذر 1394حادثه دلخراش جاده هراز به کجا رسید
تاریخ : پنجشنبه 12 آذر 1394محبوب ترین خوانندگان فضای مجازی چه کسانی اند؟
تاریخ : پنجشنبه 12 آذر 1394چهره هایی که در مراسم اربعین امسال شرکت کردند
تاریخ : پنجشنبه 14 آبان 1394یا کاشف الکرب عن وجه الحسین(ع) اکشف کربی بحق اخیک الحسین (ع)
تاریخ : جمعه 24 مهر 1394عکس جالب مزدک میرزایی در کنار همسرش
تاریخ : جمعه 24 مهر 1394شایعه دستگیری احسان علیخانی
تاریخ : جمعه 24 مهر 1394زمان دقیق واریز یارانه نقدی مهرماه ۹۴ اعلام شد
تاریخ : پنجشنبه 23 مهر 1394مهران غفوریان در شب دامادیش چه گذشت
تاریخ : پنجشنبه 23 مهر 1394دختری که استخوان ندارد اما زنده است
تاریخ : پنجشنبه 16 مهر 1394اس ام اس های عشق و دوستی
تاریخ : چهارشنبه 15 مهر 1394به کما رفتن علی دایی شایعه ای بیش نیست
تاریخ : یکشنبه 12 مهر 1394کتاب های درسی داعش
تاریخ : یکشنبه 12 مهر 1394بی حرمتی به همسر داغدار کاپیتان +عکس
تاریخ : یکشنبه 12 مهر 1394پزشک تیم پرسپولیس درباره فوت هادی نوروزی صحبت کرد
تاریخ : شنبه 11 مهر 1394نتایج مسابقه ژوله و مسعودی در خنداننده برتر
تاریخ : جمعه 10 مهر 1394خوشحالی سعودی ها از مرگ نوروزی +عکس
تاریخ : جمعه 10 مهر 1394الیکا عبدالرزاقی و همسرش امین زندگانی / عکس
تاریخ : جمعه 10 مهر 1394هادی نوروزی و همسرش با لبخند زیبا + عکس
تاریخ : جمعه 10 مهر 1394شایعه فوت علی دایی در مکه
تاریخ : جمعه 10 مهر 1394رضا ایرانمنش سکته کرد
تاریخ : جمعه 10 مهر 1394آزاده نامداری و ماجرای طلاق فرزاد حسنی
تاریخ : جمعه 27 شهریور 1394عکس سلفی مهدی سلوکی و همسرش
تاریخ : جمعه 27 شهریور 1394داشتن پستان های خوش فرم با رعایت نکات زیر
تاریخ : جمعه 27 شهریور 1394کشتن نوزاد توسط مادر 14 ساله
تاریخ : جمعه 27 شهریور 1394سلفی خسرو حیدری و دخترش «روشنا»
تاریخ : جمعه 27 شهریور 1394آهنگ شهدا امیر تتلو برا شهیدان
تاریخ : جمعه 27 شهریور 1394اعدام فجیع دو عراقی توسط داعش+تصاویر
تاریخ : جمعه 27 شهریور 1394مهر مادری عجیب در گوریل ها
تاریخ : جمعه 27 شهریور 1394ایران در بین خودروسازان جهان چه رتبه ای دارد؟

درباره ما

سايت تفريحي|تظاهر|اس ام اس|فيلم|سريال|خنده
برترین مطالب روز را برای شما عزیزان در وبلاگ جمع آوری کردیم

آخرين ارسال هاي تالار گفتمان

کمی طاقت داشته باشید...
عنوان پاسخ بازدید توسط
0 1314 hosare
0 1435 hosare
0 1252 hosare
0 1275 hosare
0 1185 hosare
0 1258 hosare
0 2331 hosare
0 2473 hosare
0 1949 hosare
0 1688 hosare

تبلیغات

دارایی آیت الله بهجت

این روحانی ملکتوتی همه چیز را قران می دانست و ثروت حقیقی را قران بیان می کرد. ولی ما چقدر از این مساله دوریم
روحش شاد


گردآوری : گروه خبر سیمرغ

خاطرات جالب همسایه آیت الله بهجت

متولد چه سالی هستید؟

متولد ۱۳۱۱
شما از اول ساکن قم بودید؟
بله از اول ساکن قم بودم , بیش از ۴۰ سال همسایه‌ی آیت الله بهجت بودم.
به عنوان شخصی که حدود ۴۰ سال همسایه آیت الله بهجت بوده است بفرمایید که رفتار ایشان با شما به چه صورت بود؟
آقا خیلی انسان با محبتی بودند و همواره نسبت به خانواده ما لطف داشتند. گاهی اوقات اگر می‌خواستند چیزی به ما بدهند و یا هدیه کنند شخصاً می‌آمدند درب خانه ما به ما می‌دادند، حتی به همسرشان یا علی آقا یا کس دیگر نمی‌دادند که، خودشان هر چیزی که می‌خواستند بدهند می‌آوردند.

محمد تقی بهجت
روزی بنده هر روز به علت مشغله شغلی مجبور بودم که بروم ساوه و شب‌ها بر می‌گشتم منزل، من ناچار بودم روزها آنجا بمانم. یک روز که ظاهراً نرفته بودم زنگ خانه به صدا در آمد رفتم دم در دیدم آقاست. ادای احترام کردم، سلام کردم بعد فرمودند چرا سر قبر پدرت نمی‌روی؟ ایشان پدر من رو می‌شناخت.
در اوایل انقلاب رجال سیاسی هم چون آیت الله خامنه‌ای هم به ایشان سر می‌زدند و وقتی می‌آمدند کوچه بسته می‌شد و نمی‌گذاشتند کسی وارد کوچه شود البته آن زمان‌ها آیت الله بهجت زیاد معروف نبود ولی مقام معظم رهبری حتی در آن زمان‌ها به ایشان سر می‌زدند
ایشان به آقای افتخاری که می‌آمدند منزل آقا فرمودند، در تشییع جنازه‌ی عیال اول من نماز بخوانند آقا از در منزل جنازه را تشییع کردند تا حرم، نماز بر ایشان خواندند، بعد من عرض کردم حاج آقا شما تشریف ببرید منزل و به کارهایتان برسید، فرمودند نه هستم. حتی ایشان به اینجا بسنده نکردند و آمدند قبرستان قم نو، باز عرض کردم به حاج آقای افتخاری که حاج آقا شما از آقا خواهش کنید که آقا تشریف ببرند. آقای افتخاری به آقا عرض کردند و ایشان فرمودند نه من حالا هستم. و این عبارت را فرمودند که ۴۰ ساله که من در همسایگی این خانواده هستم هنوز صدای این خانم را نشنیدم و من معتقدم این بانوی مکرمه جزء شهدا محسوب خواهد شد.
در مورد فروش خانه‌تان به کسانی که متقاضی این خانه بودند بفرمایید.
اغلب این متقاضیان از مریدان آیت الله بهجت بودند بسیاری از مریدان آقا، دلشان می‌خواست خانه ما را بخرند که همسایه آقا باشند. می‌گفتیم برای چه می‌خواهید این خانه را از ما بخرید؟ می‌گفتند مثلاً می‌خواهیم بیشتر آقا رو ببینیم، زیارت کنیم و دلمون می‌خواهد در همسایگی ایشان باشیم. گفتم خب منم دلم می‌خواهد این افتخار را داشته باشم. حتی می‌دانید وقتی آقا می‌خواست از منزل بیرون بیایند، قبل از اینکه از منزل بیرون بیاد جمعیت زیادی توی کوچه می‌ایستادند. وقتی آقا بیرون می‌آمد همراه آقا جمعیت هم به سمت مسجد حرکت می‌کرد.
من یک خواهر زاده‌ای دارم که ساکن تهران است، آقا به ایشان محبت داشتند خواهر زادم نقل می‌کرد که من از منزل شما بیرون آمدم، و وارد کوچه ارک شدم دیدم آقا دارند به سمت مسجد حرکت می‌کنند و جمعیتی هم همراهشان هست. برای اینکه خودم را به ایشان برسانم و سلامی عرض بکنم، به سرعت رفتم به سمت ایشان وقتی به نفر آخر جمعیت رسیدم که حالا فاصله‌ام با آقا زیاد بود، آقا فرمودند جعفر آقا رسیدن به خیر! بدون اینکه صورتشان را برگردانند عقب متوجه حضور من شده بودند. من همین‌طور با فاصله‌ای که داشتیم جواب دادم و تشکر کردم.

گاهی می‌دیدید کوچه آنقدر جمعیت داشت که فاصله بین خانه آقا تا سر پیچ سر کوچه که گردش از آن صورت می‌گیرد به سمت کوچه بعدی جمعیت ایستاده بود. من مثلاً از مسجد می‌آمدم آقا چشمش به من می‌افتاد آقا اشاره می‌کرد به جمعیت که راه را برای من باز کنند. یک خانمی من را صدا زد گفت آقا شما اجازه می‌دهید من از دیوار منزل شما خانه آقا رو ببینم؟ گفتم این کار صحیحی است به نظر شما؟ که شما بروی سر دیوار خانه آقا رو ببینی؟ خلاصه با آن خانم صحبت کردیم و قانع کردیم که این کار صحیحی نیست که شما بروید بر سر دیوار و خانه آقا رو ببینی.
ظاهراً زمانی که تلفن در خانه ایشان وصل نشده بود کسانی که با ایشان کاری داشتند با خط تلفن شما تماس می‌گرفتند در این باره توضیحاتی بفرمایید.
منزل ما خانه چنان قابل توجهی نبود. دو طرف راهرو داشت و در یک کوچه دیگر هم دربش باز می‌شد. و باید یک مقدار راه را توی راهرو طی بکنیم تا برسیم به ساختمان. ایشان آن وقت‌ها که تلفن هم نداشتند و بعضی از خواص آقا که کار داشتند منزل ما تلفن می‌کردند. ما هم می‌رفتیم دم منزل ایشان می‌گفتیم آقا تشریف بیارید تلفن با شما کار دارد. بعضی وقت‌ها زمان زیادی طول می‌کشید تا آمدن آقا و نتیجتا تلفن قطع می‌شد ما شرمنده می‌شدیم.

خاطره دیگری در ذهنتان هست؟
بله یادم هست که یک کسالتی پیدا کردم که ۵ یا ۶ روز در بیمارستان ولی عصر(عج) بیهوش بودم، یک مقداری از حافظه‌ام رو از دست دادم حالا بعضی از خاطرات که خیلی به نظرم جالب بود و شگفتی داشت در خاطرم هست ولی خیلی از خاطرات رو واقعاً از یاد برده‌ام.
حالا به تفصیل شاید نتوانم خاطرات را تعریف کنم. موقعیت ایشون یک جوری بود که اگر مطلبی می‌فرمودند ما برای انجام آن کار می‌دویدیم و به اصطلاح بجای راه رفتن می‌دویدیم. ولی ایشان هر وقت هر کاری داشتند و یا مثلاً بشقاب غذایی می‌خواستند برای ما بیاورند خودشان می‌آمدند و شخصاً بشقاب را به منزل ما تحویل می‌دادند.
از جریان خرید خانه‌تان توسط شهرداری که به اسم طرح از حرم تا حرم بود که البته سالیان درازی که به سرانجام نرسیده است خاطراتی دارید و عکس‌العمل آیت الله بهجت چگونه بود؟
شهرداری برای خرید خانه خانه را قیمت کارشناسی کرد و در این طرح خرید خانه‌ها من جمله رفته بودند خانه آیت الله بهجت را هم قیمت کرده بودند آقا فرموده بودند که شما اول به همسایه‌های من برسید آنهارا راضی کنید خانه هاشون رو بخرید آخر سر بیاید سراغ من، من حرفی ندارم خانه‌ام را می‌فروشم. از جمله کسانی که همواره حمایت می‌کردند میان همسایه‌هایشان بنده بودم. من گاهی می‌رفتم شهرداری به خاطر همین کار فروش خانه و مأمورین و پرسنل آن سازمان نسبتاً برخورد خوبی با من نداشتند. یک روز رفتیم دیدیم که مسئولشون پا شد در مقابل پای من و بسیار من را تحویل گرفت و و خواست تا از من پذیرایی شوم من هر چقدر فکر می‌کردم چه خبر شده است به جایی نمی‌رسیدم؟ بعد از اینکه نشستم و صحبت‌های مختلف مطرح شد و آن مسئول گفت آقا سفارش شما را کرده‌اند. من دلم می‌خواهد بروید خدمت آقا بگویید که سفارش شما انجام شد.
همان‌طور که گفتم آقا به صدقه دادن خیلی معتقد بودند حالا اگه پولی هم به کسی می‌دادند اظهار نمی‌کردند. عیال من که فوت کرد بستگان ما تهران، اراک، بروجرد و شهرهای مختلف بودند همه آمدند قم. نتیجتا خانه ما شلوغ شده بود سر و صدا می‌رفت خانه آقا. دیدم که یک روز زنگ زدند رفتم دم در دیدم آقاست. ۱۵هزار تومان دادند به من فرمودند که این قابلی ندارد و در این مشکلات کمک حال من شدند
بعد از اینکه از آن خونه رفتید آیت الله بهجت احوالتان را جویا می‌شدند؟
من گاهی منزل ایشان جدید ایشان می‌رفتم یک اتاقی در آن منزل بود که شیخ علی بهجت در آن جا بود و آیت الله بهجت در آن اتاق رفت و آمد نمی‌کردند. اتاق دیگری بود که آیت الله بهجت گاهی اوقات که می‌خواستند بروند نماز و منتظر ماشین می‌شدند در آن جا منتظر می‌ماندند. شیخ علی آقا به من عرض کرد آقا آنجا نشسته اگر می‌خواهی بروی آقا رو ببینی برو ببین. این‌گونه بود که بعد از فروش خانه هم توفیق پیدا می‌کردیم خدمت ایشان برسیم.
در این چند دقیقه چه حرف‌هایی میانتان رد و بدل می‌شد؟
احوال می‌پرسیدند که بچه‌ها چطورند؟ احوال کوچک و بزرگ رو می‌پرسیدند که البته ایشان اسامی خانواده ما را بلد بودند.
آقا نذری هم می‌دادند؟
- من نمی دونم نذری داشتند یا نه، ولی گاهی گوشت می‌آوردند و به ما می‌دادند حالا این نذری بوده یا غیر نذری، به نظرم نذری بوده. آقا خیلی به صدقه دادن توجه داشتند. می‌فرمودند اگه می‌خواهید نذری بکنید صدقه‌ای بدهید و آن صدقه را به یک نفر ندهید بین چند نفر تقسیم بکنید. خیلی اعتقاد به صدقه داشتند.

حاج خانم آقا با خانواده شما در ارتباط بودند؟
- به آن صورت نه ولی گاهی خانواده‌ام که می‌رفتند منزل آقا اگر آقا در حیاط بود سلام و احوال پرسی می‌کردند.
گاهی لطف می‌کردند یک بشقابی کاسه‌ای چیزی از غذایی که درست می‌کردند می‌دادند به ما. بله آقا به من خیلی محبت داشت . همان‌طور که گفتم آقا به صدقه دادن خیلی معتقد بودند حالا اگه پولی هم به کسی می‌دادند اظهار نمی‌کردند. من فقط این رو عرض کنم که عیال من که فوت کرد بستگان ما تهران، اراک، بروجرد و شهرهای مختلف بودند همه آمدند قم. نتیجتا خانه ما شلوغ شده بود سر و صدا می‌رفت خانه آقا. دیدم که یک روز زنگ زدند رفتم دم در دیدم آقاست.
۱۵هزار تومان دادند به من فرمودند که این قابلی ندارد و در این مشکلات کمک حال من شدند. بعد از مدتی وضع من خوب شد من پول را در مسجد می‌خواستم بر گردانم. آقا قبول نمی‌کردند. خیلی اصرار کردم فرمودند پس من این پول را می‌دهم که برای همسرتان قرآن بخواند. این اتفاق ظاهراً سال ۷۴ یا ۷۳ اتفاق افتاده بود.
شما که آن سال‌هایی که همسایه آیت الله بهجت بودید بفرمایید چه کسانی می‌آمدند به ایشان سر می‌زدند.
- بیشتر جوان‌ها بودند و مریدان آیت الله بهجت جوان بودند و می‌آمدند گاهی اوقات می‌دیدید که تا یک ساعت هم منتظر می‌ماندند تا ایشان را ببینند. آقا هم شاید به خاطر همسایه‌ها راضی نبودند به این امر چرا که همیشه داخل کوچه به خاطر این مشکل شلوغ بود.
می‌خواستند فیلم برداری کنند از منزل ایشان دو تا چوب طرفین کوچه گذاشته بودند و دوربین را بالای آن قرار داده بودند، آقا که آمد و متوجه این امر شد دستور داده بودند جمعش کنند.
در اوایل انقلاب رجال سیاسی هم چون آیت الله خامنه‌ای هم به ایشان سر می‌زدند و وقتی می‌آمدند کوچه بسته می‌شد و نمی‌گذاشتند کسی وارد کوچه شود البته آن زمان‌ها آیت الله بهجت زیاد معروف نبود ولی مقام معظم رهبری حتی در آن زمان‌ها به ایشان سر می‌زدند.

آیت الله بهجت در انجام تکالیف خانواده چگونه بودند؟
معمولاً این طور بودند که بیشتر کارها را خودشان انجام می‌دادند.

منبع  :   شیعه آنلاین

گردآوری : گروه اینترنتی آدانا

 

 

 

نظر آیت الله بهجت در مورد شخصیت مختار

فان کلوب: یکی از پرسش هایی که در زمان حیات آیت الله العظمی بهجت از ایشان صورت گرفت پرسشی در مورد شخصیت مختار بن ابوعبید ثقفی بود.


به گزارش بولتن، شرح پرسش و پاسخ آیت الله بهجت را به نقل از کتاب ورق های آسمانی در زیر می خوانیم:

سؤال:

"نظر حضرتعالی درباره شخصیت مختار ثقفی که مورد تردید واقع شده است، چیست؟ علاقمندیم که دیدگاه شما را در این مورد بدانیم".

پاسخ:

«مختار اهل نماز بود. او از اولیای خدا بود. نماز را با حال عجیبی می خواند. در شأن مختار همین کفایت می‏کند که قاتل دشمنان اهل بیت(ع) و قتله سیدالشهداء(ع) بود.

نقل است که می‏گفت: "فلانی را کشتم، فلانی را کشتم ..." تا اینکه وقتی آخرین نفر را کشت گفت: "الان راحت شدم".

دوره نهضت او شاید 9 ماه بوده اما نوشته‏اند:هنگامی که آخرین نفر که «محمد اشعث» یا «شمر» بود را به قتل رساند گفت: "الان اگر بمیرم دیگر باکی نیست". یعنی وقتی به نهایت مقصودش رسید گفت: "دیگر اگر بمیرم، غصه‏ای ندارم".».
 
منبع: کتاب ورق های آسمانی/ محسن کمره ای زاده

مطالب پربازدید

نظرسنجي

بهترین خواننده پاپ؟

مطالب تصادفی

ورود کاربران


» رمز عبور را فراموش کردم ؟

عضويت سريع

نام کاربری :
رمز عبور :
تکرار رمز :
موبایل :
ایمیل :
نام اصلی :
کد امنیتی :
 
کد امنیتی
 
بارگزاری مجدد

لینک دوستان

تبلیغات متنی