یکی از دلایل بچه دار شدنم اینکه
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
می خوام از ارث محرومشون کنم
……………………………………………………………
یارو نشسته بود تو خونه ش داشت تلویزیون میدید که یهو مرگ اومد پیشش!
مرگ گفت : الان نوبت توئه که ببرمت!
مرده یه کم آشفته شد و گفت : داداش اگه راه داره بیخیال ما بشو بذار واسه بعدا!
مرگ : نه اصلا راه نداره. همه چی طبق برنامه ست.
طبق لیست من الان نوبت توئه …
مرده گفت : حدداقل بذار یه شربت بیارم خستگیت در بره بعد جونمو بگیر!
مرگ قبول کرد و مرده رفت شربت بیاره. توی شربت ۲ تا قرص خواب خیلی قوی ریخت!مرگ وقتی شربته رو خورد به خواب عمیقی فرو رفت .
مرده وقتی مرگ خواب بود لیستو برداشت اسمشو پاک کرد نوشت آخر لیست … و منتظر شد تا مرگ بیدار شه!
مرگ وقتی بیدار شد گفت : دمت گرم داداش حسابی حال دادی خستگیم در رفت …
بخاطر این محبتت منم بیخیال تو میشم و میرم از آخر شروع به جون گرفتن میکنم..!
……………………………………………………………
این آقایونی که میگن ما هرگز ازدواج نمیکنیم
.
.
همونهایی بودن که سر سفره شام قهر میکردن ،
۲۰ دقیقه
بعدش تو آشپز خونه
۲ برابر میخوردن
……………………………………………………………
یه قانون کلی هست که می گه
“به هر چیزی که فکر کنی همون به سرت میاد!”
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.بعد این قانون یه استثناء کوچیک هم داره!
در مورد چیزای خوب کارکرد نداره
……………………………………………………………
تو کلاس بودیم استاد داشت جزوه میگفت که یه دختر گفت:استاد جا انداختم!
.
.
.
.
.
.
.
.
استادم با خون سردی گفت : برو بخواب الان میام!!!!!!
……………………………………………………………
اینایی که پست رو میخونن، حال میکنن، میخندن، ولی نظر نمی ذارند همونایی هستن که توی مجلس ختم با کفگیر حلوا میخورن ولی فاتحه نمیخونن !!!
……………………………………………………………
ﭘﻼﮎ ﻓﺮﻭﻫﺮ ﺗﻮ ﮔﺮﺩﻧﻢ ﺑﻮﺩ ، ﺗﻮ ﺍﯾﺴﺘﮕﺎﻩ ﺍﺗﻮﺑﻮﺱ ﺑﻮﺩﻡ
ﺳﻪ ﺗﺎ ﺩﺧـﺘﺮ ﺩﺑﯿﺮﺳﺘﺎﻧﯽ ﮐﻨﺎﺭﻡ ﻭﺍﺳﺘﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ
ﯾﻬﻮ ﯾﮑﯿﺸﻮﻥ ﭘﻼﮎ ﻭ ﺩﯾﺪ ﺑﻪ ﺍﻭﻥ ﯽﮑﯾ ﮔﻔﺖ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﻣﺚ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺍﯾﻦ ﭘﺴﺮﻩ ﻫﻢ
ﺭﭘـﺮﻩ
ﻣـﻦ |:
ﭘﻼﮎ ﻓﺮﻭﻫﺮ |:
ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺑﺰﺭﮒ |:
ﺣﮑﻮﻣﺖ ﻫﺨﺎﻣﻨﺸـﯽ
……………………………………………………………
یادتونه تو تعلیمات اجتماعی این آقای هاشمی و خانوادش دهن ما رو سرویس کرده بودن؟؟؟!
اونا واسه خودشون میرفتن مسافرت!
بعد ما بدبختا باید امتحانشو میدادیم!!!
……………………………………………………………
خواهر دوستم ۴-۳ سالشه. رفته بود تو اتاقش داشت با عروسکاش بازی میکرد یهو اومدد بیرون زد زیر گریه!!
پرسیدیم : چی شده ؟
گفت : عروسکام منو بازی نمیدن ..!
من
دوستم :O
عروسکاش
……………………………………………………………
من : مامان شام چی داریم گشنمه…
مامانم خطاب به بابام: شما شام میخوری ؟
بابام : نه…
مامانم خطاب به من: من که شام نمیخورم بابات هم نمیخوره، خودت پاشو یه چیزی بخور…
سه تا تخم مرغ نیمرو میکنم، میام میشینم پای سفره شروع میکنم به خوردن که:
بابام: نمیدونم چرا گشنه ام شد، من فقط یکی دو لقمه میخورم…
خانم شما نمیخوری؟
مامانم: من؟ نمیدونم… حالا یکم میخورم دیگه
آخه این چه وضعشه؟؟
……………………………………………………………
این پسرا فک می کنن ما یادمون نمیاد که وقتی بچه بودن چه جوری به مامانشون التماس می کردن که
تورو خدا، فقط همین یکی رو واسم لاک بزن
=)))))))))))))))
……………………………………………………………
ﺍﻧﻘﺪ ﺑﺪﻡ ﻣﻴﺎﺩ ﺍﺯ ﺍﻳﻨﺎﻳﻰ ﻛﻪ ﺳﺮ ﻏﺬﺍ ﺩﻗﻴﻘﺎ ﺍﻭﻥ ﭼﻴﺰﻱ ﺭﻭ ﺑﺮﻣﻴﺪﺍﺭن ﻛﻪ ﻣﻦ ﻛﻠﻲ ﺗﻮ ﺫﻫﻨﻢ ﻭﺍﺳﺶ ﻧﻘﺸﻪ ﻛﺸﻴﺪﻡ |:.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ﺷﻮﻣﺎ ﻫﻢ ﺍﯾﻨﺠﻮﺭﯼ ﻫﺴﺘﯿﻦ ﻣﺜﻞ ﻣﻦ؟
……………………………………………………………
خدا نکنه یه وقت دستت اشتباهی بخوره اینترنت اکسپولرر باز بشه!
باز شدنش یه طرف ، بسته شدنشم هفت جد آدمو میاره جلوی چشمش!
تازه یه وقتایی انقده لفتش میده و خودنمایی میکنه دلمم واسش میسوزه لامصب!
الان دستم اشتباهی خورد نامبرده باز شد،
یه جوری با بغض ازم پرسید که میخوای مرورگر اصلیت بشم یا نه؟
اصن دلم خون شد یه لحظه
……………………………………………………………
قصد دارم نصفه شب برم یه لگد بزنم به درختای جلو پنجره ،این گنجیشکا بدخواب شن،
تا صبح خواب بمونن مام یکم بیشتر بخوابیم!!!
اونم سلام میرسونه …
.
.
.
.
.
.
.
.
پر کاربردترین دروغ ، پشت تلفن……………………………………………………………
منبع تازه دات org